حتما همه ی شما هم فیلم هایی رو دیدین که در اون ها شخصیت های اصلی داستان مثلا برای آزادی یک نهنگ تلاش می کنن( مثل سینمایی نهنگ آزاد) یا مسرانه تاکید دارن که موستانگ ها وحشی بمونن و به دست انسان اهلی نشن. و جالبه که برای رسیدن به هدفشون خودشونو به آب و آتیش می زنن. اون هم به معنای واقعی کلمه! چی شده که اون ها NGO های زیادی رو برای حفظ و حمایت از محیط زیست و حیوانات بومی دارن اما ما نه!

کارتون استرلینگ رو یادتونه؟ یادتونه استرلینگ یه را داشت و همیشه ازش مراقبت می کرد؟ یادتونه یه دوست خانوادگی داشتن که تو جنگل زندگی می کرد و مراقب حیوونای جنگل بود؟ یعنی دقیقا مشابه محیط بان های الان! و در آخر مطمئنم یادتون نیست که وقتی استرلینگ شاهد زخمی شدن دوستش برای نجات یه خرس بود، تصمیم گرفت وقتی بزرگ شد کار دوستش رو ادامه بده. و به همین راحتی  هدف آینده ش مشخص شد. 

هیچ می دونین توی مناطق بستان، فکه، و چزابه با مالچ پاشی و کاشت کهور امریکایی دارن آهوها رو نابود می کنن؟ اونم به بهانه این که این شن زارها منبع ریزگرد ها هستن. شن زارهایی که جزوی از زیست بوم منطقه هستن رو عامل ریزگرد میدونن اما خشکی هورالعظیم رو نه!

می دونین سیب زمینی هایی که می خوریم چطوری کاشته می شن؟ توی آب اسید می ریزن زمین رو با اون آب، آبیاری می کنن. اسید داخل آب ساختار خاک رو نابود می کنه و این طوری سیب زمینی ها آزادانه و بدون مزاحم در یک خاک از هم پاشیده شده رشد می کنن و ما این ها رو می خوریم و سال بعد با سرطان و غیره مواجه میشیم.

می دونین چرا گندم های تراریخته استفاده می شن؟ این یکی رو منم نمی دونم

حرفم اینه ما از دنیای اطراف مون اطلاع نداریم. نمی دونیم کدوم پروژه داره اجرا میشه کدوم قانون داره نقض میشه. در واقع حقیقت جامعه ما الان اینه که اکثرمون سرمونو مثل گوسفند انداختیم پایین و اجازه میدیم چوپان به هر طرف خواست ما رو ببره. 

میشنویم که طرح انتقال آب فلان جا به فلان جا تصویب شده اما نمی بینیم که این طرح قانون اساسی رو نقض کرده(اصل۴۰ و ۵۰ قانون اساسی).  سرنوشت بسیاری از پروژهای تایید شده همینه اما کسی اعتراضی نداره.

الان توی بیخ گوش من، توی همین شهر خودم دارن گرگر چاه غیر مجاز و مجاز می کنن تا ذرت و سیب زمینی و چغندر بکارن. نتیجه ش میشه این که توی این منطقه در آینده احتمال ایجاد فروچاله هست و وقتی فروچاله ایجاد بشه دیگه هیچ کاری نمیشه برای زمین ها و خاک اون ناحیه انجام داد جز رها کردنش. 

سریال داستان ندیمه رو احتمالا دیدین. در جایی از داستان وقتی جون شخصیت اصلی قصه از همه جا ناامید شده و در تاریک ترین روزهای زندگیش به سر میبره، فکر می کنه و از خودش می پرسه چرا این اتفاق افتاد؟

اتفاقات گذشته رو مرور می کنه و با خودش می گه" ما خواب بودیم. وقتی تو مجلس کشتار راه انداختن بیدار نشدیم، وقتی تروریست ها رو مقصر اعلام کردن و قانون اساسی رو به حالت تعلیق درآوردن باز هم بیدار نشدیم اما الان بیدارم." و الانی که جوون می گه بعد از سختی و مشقت و رنج های بسیاره. 

خلاصه کلامم اینه ملت و کشور ما از دنیا مستثنی نیست. همه جا سودجو و منفعت طلب هست اما در برابرش انسان های آگاهی هم هستند که مانع از این سود جویی و منفعت طابی افراد می شن. چیزی که ما تو کشورمون به وفور داریم آدم های سود جو و منفعت طلبه که لازم نیست حتما آدم های عجیب و قلدری باشن. ممکنه پدر من باشه یا دایی شما. اما چیزی که نداریم آگاهیه.

ما آگاهی نداریم که کشاورز گیلانی با وجودی که می دونه و میبینه که با کم آبی مواجه نیست اما مخالفتی با ساخت سد لاسک نداره. ما آگاهی نداریم که جلوی چشم خودمون سیب زمینی هایی رو می کارن که می دونیم برامون مضره اما صدامون در نمیاد. میبینیم که هور باید پرآب بشه ولی صدامون در نمیاد که چرا این طور نشده؟ ما که خسارت سیل رو کشیدیم حداقل بزارن در سال های آینده به برکت آب هور از شر ریزگردها تا حدی خلاص بشیم.

تو این چند وقت دو تا مناظره دیدم. یکی مناظره شبکه یک درباره سدسازی و موافقان و مخالفانش بود و اون یکی هم مناظره ۵ ساعته خانه وارطان در همین موضوع. و متاسفم که می گم جامعه محیط زیستی ما از سواد کافی برای مقابله با جامعه مهندسی برخوردار نیست. چیزی که من به عنوان بیننده می بینم اینه: مهندسان با ارجاع به سندهایی که در هنگام مناظره، شما نمی تونی درستی یا عدم صحتش رو تایید کنی به راحتی می تونن بیننده رو قانع و جامعه محیط زیست رو ضربه فنی کنن که البته اصلا هم دور از انتظار نیست. جامعه مهندسی یک جامعه خشن و بی رحمه. شخصی مثل عیسی بزرگ زاده با کمال خونسردی تونست در هر دو مناظره ذهن ها رو درگیر کنه. تونست کاری کنه مخاطب به فکر فرو بره که آیا واقعا سدسازی کار غلطیه؟ کاری که جامعه محیط زیستی مون نتونست انجام بده و از دید من دلیلش عدم تسلط کامل به مواضع طرف مقابل بود. هرچند مطابق نظر سنجی برنامه مناظره جامعه محیط زیستی برنده شدن اما از دید من بزرگ زاده به هدفی که می خواست رسید. همین که من بیننده دودل باشم کافیه تا انگیزه کافی برای مقابله با سدسازی رو نداشته باشم و بی تفاوت به اتفاقات اطراف فقط نظاره گر بمونم.

به نظرم در حال حاضر هرکس خودش باید تلاش کنه که یادبگیره و اطلاعاتشو درباره زیست بوم خودش بالا ببره. منِ زاگرس نشین اگه می دونستم ساخت سد زِمکان توی دیار مادری بوی گند گوگرد رو به منطقه اضافه می کنه و بخشی از حافظه تصویری کودکیم می ره زیر آب به علاوه قطع درختان و آلودگی های دیگه مسلما به ساختش اعتراض می کردم.

چیزهایی رو که در این مورد یاد می گیریم با هم به اشتراک بزاریم تا یه آگاهی جمعی توی همین فضای وبلاگی کوچیک ایجاد بشه. بی تفاوت نباشیم و قبل از مبارزه شکست رو قبول نکنیم.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ادورر چت Dalan Petroleum EXplorers مبلمان ویلایی آرامش دوربین های دیجیتال دانلود آهنگ جدید Chad آموزش ادبیات عرب گوارای وجود www.shz1music.ir