۱. توی خواب ناز بودم که با صداشون بیدار شدم. 

بابا: امیرحسین زود باش دیر شد. 

احتمالا امیرحسین در حال خوردن صبحانه شه و لقمه ها رو با صبوری می جوه.

یک دقیقه بعد دوباره میشنوم:

مامان: امیرحسین چکار میکنی؟ بچه های سرویس منتظرن(و اگه تو زمستون باشه می گن که بچه ها یخ زدن بجنب)

صدای برخورد استکان با ظرف شویی می شنوم این یعنی دادامون در حال آب خوردنه.

بابا: امیرحسین به خدا جات می زارم و می رم.

و صدای پاشو نی شنوم که از پله ها پایین می ره.

مامان: امیرحسین چرا انقد لفتش می دی. بطری آبتو پر کردی؟

امیرحسین: نه مامان. بیا پرش کن. من می رم کفشامو بپوشم برام بیارش.

و صدای پایین رفتنش از پله ها رو میشنوم.

و به دنبالش باز و بسته شدن شیر آب و دویدن مامان به دنبال دردانه اش.

امروز صبح که صدای عاجزانه پدر جان رو شنیدم یاد شش سال پیش افتادم که دادامون تازه رفته بود مدرسه. به این فکر کردم که ۶ ساله تقریبا هر روز دارم با این صداها از خواب بیدار می شم و والدین گرام شش ساله برای این معضل کاری نکردن. در حالی که کافی بود چند باری جاش میگذاشتن و به ناله و ضجه هاش اهمیت نمی دادن تا همه چیز درست بشه.

یا بابا خیلی اعصاب داره یا این که . بماند.

بگذریم اما تربیت همین چیزهای ریزه.

شکاف های تربیتی شو حس می کنم اما نمی دونم باید چکار کرد. از طرفی صورت شاد و بی خیالشو می بینم و دلم نمیاد چند سال دیگه به خاطر همین شکاف ها روزگار چنان بهش سخت بگیره که سخت لبخند بزنه. 

بازم بگذریم. آخرش یه چیزی میشه. در این مورد خاص فعلا همه چیزو به گذر زمان سپردم و این که سعی کنم بی طرف باشم و باهاش ارتباط خاصی نداشته باشم تا وقتی که از همه ناامید شد یه نفر باشه که بتونه باهاش حرف بزنه.

۲.انیمی برسِرک رو چند وقت پیش دیدم. قبل از عر چیز باید بگم کاملا مثبت هیجده هست و به هیچ وجه مناسب سن بچه ها نیست. به شدت ذهنمو در گیر کرد این انیمی. طوری که بعد از اتمامش رفتم سراغ کتابش. دانلودش کردم  و دارم می خونمش. فیلم فقط یه برش از کتاب رو به تصویر می کشه و درست جایی به اتمام میرسه که تو کف می مونی که آخرش چی شد! و برای پیدا کردن جواب سوالات ناگزیری که کتاب بخونی.

اما خب خوندن این جور کتاب ها که به مانگا (همین کمیک) معروف هستن برام سخته ولی لامصب کشش داره.

یه انیمی سریالی دیگه هم دیدم. برام از گیم آف ترونز جذاب تره خدایی. هر دو تو یه روز منتشر می شن ولی من ترجیه می دم اول attack on titanرو ببینم بعد گات رو. 

تا اینجاش که اواسط فصل سومشه جز سکانس های خشن و مرگ و میر فراوان چیز دیگه ای که برای بچه ها مناسب نباشه،ندیدم. برای همین به خود شما بستگی داره ‌که اجازه بدین یه پسر ۱۲_۱۳ساله انیمی رو ببینه یا نه. مثلا یکی مثل اخوی جانمان که با مردن جوجه ش تو خونه سه روز عزای عمومی اعلام شد عمرا بتونه همچین کارتونی ببینه. اما خب نمیشه منعشون کرد چون تمام کارتون های روز دنیا رو قبل این که من بفهمم از دوستاش شنیده و میاد برای من می گه. 

اینه که جدیدا اسم هر کارتونی رو میاره و درخواست می کنه براش دانلود کنم، می گم خودش دانلود کنه و یه قسمتشو ببینه. اگه خوشش اومد ادامه بده اگرم نه که بهتر.

با این ترفند از یه لیست بلندبالا که هر روز برام ردیف می کرد خلاص شدم. خودش مرد تک مشتی رو دانلود کرد ولی دوست نداشت و بی خیالش شد. اما گویا از ناروتو خوشش اومده. تا الان ۸ قسمت ازشو آنلاین دیده. فعلا با این یکی سرگرمه تا آینده چه شود. 

یه کارتون شبکه پویا داره پخش می کنه به اسم (پیمان دوستی). کارتون قشنگیه. ببینید اگه دوسش داشتین.

۳.دایی جان در حال بانگلین زدنعکس مال بهمن ۹۷


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

sahelbrick Rob محوطه سازی | دیوار سبز | آبنما | بام سبز Shelly درمان قطعی ریزش مو قرآن و احکام